خبرگزاري فرانسه در گزارشي به وضعيت باربران و شرايط نه چندان خوشايند كار و زندگي آنها در استانبول تركيه پرداخته و از وضعيت باربران در تركيه ميگويد.
"بايرام ييلديز" باربر استانبولي در يكي از دالان و كوچههاي تاريك بازار بزرگ استانبول در انتظار نوبت خود است تا بار بزرگي را بر كول بياندازد. باري كه وزنش تقريبا دو برابر وزن اوست.
چند نفر ديگر در كنار او هستند تا بار منسوجات تخليه شده از يك كاميون را بردارند و قبل از طلوع آفتاب به مغازههاي محلي ببرند. اين بار، سر و زانوهاي اين باربران خم كرده است.
"يلديز" باربر ۴۰ ساله به شوخي ميگويد: "من نيمي هركول و نيمي رمبو هستم". (رمبو قهرمان بسيار قدرتمند يك فيلم آمريكايي و هركول اطوره قدرتمند افسانههاي يونان باستان است)
يلديز يكي از صدها مردي است كه قبل از سپيده دم وارد بازار بزرگ استانبول، قلب باستاني پايتخت تجاري تركيه ميشود و سنت دوران عثماني (باربري) را همچنان ادامه ميدهد.
باربران استانبول قبل از بيدار شدن شهر با بارهايي از لباس و پارچه، آرام آرام در خيابانهاي خالي حركت ميكنند و بخش مهمي از كار و كاسبي و تجارت در اين شهر را به كول ميكشند. برخي نيز از بدشانسي خود مينالند.
عثمان يكي از باربران كه در ۳۵ سال گذشته مشغول اين كار كمرشكن بوده، در اين باره گفت: "اين يكي از بدترين كارها است، اما كار ديگري نميتوانم انجام دهم".
"نجدت ساكااوغلو" مورخ شهري د استانبول، اوج باربري و حمالي شهر استانبول را مرتبط به دوران حكومت "سلطان محمود دوم" در اوايل ۱۸۰۰ ميلادي ميداند. در آن زمان اين بخشهاي استانبول با نام "قسطنطنيه" شناخته ميشد.
اكثر باربرها (كه به تركي "حمال" ناميده ميشود) در آن زمان ارمني بودند. اين موضوع نيز بازتاب تاريخ چند فرهنگي اين كلان شهر است.
امروزه اين كسب و كار عمدتا توسط كردهاي استانهاي "ملطيه" و "آديامان" در جنوب شرقي تركيه انتخاب ميشود. استانهاي كه تنوع قوميتي زيادي دارند و نسلهاي مختلف خانوادههاي آنها با بازرگانان استانبول ارتباط دارند.
"ساكااوغلو" مورخ شهري ميگويد: "اين باربرها قبل از اينكه تلفنهاي همراه به وجود آيد موفق شدند اعتماد صاحبان مشاغل را جلب كنند.